تاکنون فکر میکردم نوشتن در وبلاگ یعنی حراج زدن احساس وعاطفه
چه لزومی دارد که کسی عقاید شخصی مرا بداند 
حتی ترس از به رخ کشیدن افاضات ادبی مرا از وبلاگ نویسی باز می داشت
من متوسطی بودم که نداشته هایم را نباید جار بزنم ویا یک دفتر خاطرات کامپیوتری را در اختیار همگان بگذارم تا کسانی که نمیشناسمشان روح مرا تحلیل کنند
تابه این نتیجه فلسفی رسیده شده.رسیدم
آدمی بیش از هر چیز به فریب خویش نیازمند است و روح من محتاج است مخاطب از دست رفته ام را حاضر ببیند و امیدوار باشد او نیز نظری برایش بنویسد و یا ناگفته های ذهنش بخواند 
خدایا !به من قدرت آن را عطا کن تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم!...............